عملیات محرم و شهدای پدافندی شهر ترکالکی

کاربر مهمان، خوش آمديد ! ( ورود - عضويت ) سلام به سایت شهدای شهرستان گتوند ترکالکی و حومه امتداد خوش آمدید !

یکشنبه 30 اردیبهشت 1403


منوی اصلی
منوی اصلی
صفحه اول
آرشيوی مطالب
ایمیل مدیریت
ارتباط با ما


موضوعات
وصیتنامه و زندگینامه شهدا
شهدای ترکالکی [0]
شهدای گتوند [0]
یادمان ها و مناطق عملیاتی [1]
عکس شهدا [0]
عکس رزمندگان [0]
عکس فوتبالیستها [15]
عملیات ها [13]
عکس های قدیمی [2]
فرماندهان شهید [0]
نامه شهدا [0]
تاسوعا و عاشورا و تعزیه [1]
خلبان رنجبر [0]
فوتبال ترکالکی [16]
ابتکارات و دانستنی های جنگ [0]
کلیپ و نماهنگ [0]
رزمایش [0]
یادواره [0]
مناسبت ها [1]
تقویم روزشمار دفاع مقدس [0]
مطالب خواندنی [0]
برگی از خاطرات [1]
یادگاران جنگ [0]
روایتگری [0]
مستند قصه های جنگ [0]

نظرسنجی
نظر شما راجع به سایت شهدای ترکالکی امتداد چیست ؟


لینکدونی

پربازدیدترین مطالب

نویسندگان

[Menu_Title]
[Menu_Code]
عملیات محرم و شهدای پدافندی شهر ترکالکی
نـویـسـنـده : محمدرضا قاسمی





منحنی جذب نیروی مردمی از عملیات ثامن الائمه(ع) تا عملیات بیت المقدس رشد فوق العاده ای را نشان م داد . لیکن حرکت این منحنی در حد فاصل عملیات بیت المقدس تا عملیات رمضان از روند یکنواختی برخوردار شد . برهمین اساس ، سپاه با حرکتی جهشی تیپ های مستقل خود را به لشکر تبدیل کرد و نیروی زمینی تشکیل داد و عملیات محرم را در قالب سازمان جدید به اجرا گذاشت . در عملیات محرم ضرورت آزادسازی ارتفاعات مرزی و تصرف جا پا و سرپل مناسب در منطقه العماره مد نظر قرار داشت . در این عملیات که با طراحی و فرماندهی مشترک سپاه و ارتش اجرا شد رزمندگان خودی در سه مرحله موفق شدند ارتفاعات 400 و 298 حوزه نفتی بیات ، نهر عنبر ، پل و پاسگاه چم سری و موسیان را آزاد کنند . علاوه بر این جاده عین خوش دهلران نیز از دید دشمن خارج شد و در مقابل شهرک طیب عراق در دید و تیررس خودی در آمد . گفتنی است که سه رودخانه میمه ، دویرج و چیخواب صلی هستند و بارندگی آب آنها را تا ده برابر می افزاید ، هنگام اجرای عملیات محرم نیز بر اثر بارش باران شدید برخی از رزمندگان خودی گرفتار سیلاب و جریان تند رودخانه دویرج شدند و اهداف این محور به تمامی تصرف نشد .

نام عملیات : محرم

زمان اجرا : 1361/8/10  ساعت 22  و  طی 3 مرحله و  7 روز

مكان اجرا : شرهانی - موسیان - عین خوشزبیدات- رود دویرج

رمز عملیات : یا زینب ( سلام الله علیها )

اهداف عملیات : آزاد سازی ارتفاعات مرزی حمرین


شـهـدای پـدافـنـدی آبـان مـاه شـهـر تـرکـالـکـی :


1 - شهید شهید قربان اكبری  /  شهادت :  1359/8/28  نبرد تن به تن سوسنگرد

2 - شهید شهید محمد نصیری  /  شهادت :  1376/8/12  درگیری با اشرار مرز ایران و ترکیه



=================================================

عمليات محرم

فرو بردن عراق در حالت انفعالي محض

پس از انجام عمليات موفق و موثر ثامن الائمه ، فتح المبين ، بيت المقدس ، مسلم بن عقيل نمي بايست به عراق فرصت خارج شدن از حالت انفعالي و دفاعي داده مي شد ؛ بنا براين در طرح عمليات محرم علاوه بر آزادسازي ارتفاعات مرزي حمرين در جبهه جنوبي و تصرف جاي پا براي تهديد منطقه العماره عراق ، اين موارد نيز در دستور كار قرارگاه مركزي كربلا قرار گرفت . قرار بود رزمندگان اسلام در محور عين خوش – زبيدات در جنوب شرقي دهلران ، در سه مرحله ، حمله را انجام دهند .

بنابراين مرحله نخست عمليات در ساعت 22و 8 دقيقه شب 10 آبان ماه 1361 با رمز يا زينب ( سلام الله عليها ) به فرماندهي سردار شهيد حسن باقري به اجرا در آمد . نيروهاي خودي توانستند در كمتر از نيم ساعت پس از اعلام حمله در يك محور ، شماري از نيروهاي عراقي را به اسارت در آورده و در محور ديگر نيز نيروهاي دشمن به استعداد يك تيپ به محاصره در آمدند و بيشتر آنها اسير شدند .

در ساعت 6 صبح روز بعد به جز جناح چپ منطقه عمليات ، كليه يگانها به اهداف تعيين شده دست يافتند . در روز اول عمليات همه نيروها به هم ملحق شدند . تنها يگان هاي قرارگاه چهارم به خاطر طغيان رودخانه دويرج و فقدان پل نتوانستند اهداف خود را در منطقه پرچم هندي و ربوط به طور كامل تصرف نمايند .

در نتيجه طي اين مرحله 550 كيلومتر مربع از خاك ايران از جمله ارتفاعات مهم منطقه ، پل چم سري ، حوزه نفتي بيات ، نهر عنبر ، شهر ميمه ، موسيان آزاد و جاده عين خوش به دهلران ، از زير ديد و تير رس دشمن خارج شد . همچنين شهرك طيب عراق تحت اشراف قواي ايراني قرار گرفت .

 

moharrahm.jpg

 

در مرحله دوم ، با وجود پيروزي هاي مرحله نخست و از هم پاشيدگي و ضعف روحيه دشمن ، به لحاظ عدم موفقيت قرارگاه چهارم در مرحله نخست و خالي ماندن جناح چپ ، مواضع فتح شده نيز در معرض پاتك و تهديد دشمن بود ، بنابراين ترميم رخنه به وجود آمده ضروري مي نمود . براي همين هدف مرحله دوم عمليات محرم روز سه شنبه 11 آبان ماه 1361 ، در ساعت 2 و 30 دقيقه بامداد آغاز شد .

نيروهاي خودي با الحاقي كه صورت گرفت ، محاصره دشمن را كامل كردند . در اين مرحله 150 كيلومتر مربع از زمين هاي اشغال شده آزاد و همچنين تعدادي از نيروهاي عراقي به اسارت در آمدند .

هدف مرحله سوم عمليات محرم تصرف همه بلندي هاي غرب حمرين و جاده ها و مراكز مهم عملياتي و ايجاد و تامين لازم براي جاده آسفالته چم سري ، شرهاني و زبيدات و جاده شوسه زبيدات – طيب بود . به همين منظور در ساعت 22 روز 15 آبان ماه 1361 حمله مرحله سوم آغاز شد .

نبرد گسترده به واسطه مقاومت پراكنده نيروهاي ارتش عراق و عدم پاكسازي منطقه در ساعت 8 صبح 16 آبان ماه به پايان رسيد و در نتيجه آن 300 كيلومتر مربع از خاك عراق شامل پاسگاه هاي زبيدات ، شرهاني و ابوغريب و همچنين تاسيسات نفتي شامل 70 حلقه چاه نفت به تصرف رزمندگان اسلام در آمد و همچنين سازماندهي 14 تيپ عراقي در اين نبرد آسيب ديد .

تلفات و ضايعات وارده به دشمن شامل انهدام 8 تا 12 يگان سازماني تا 70 درصد ، انهدام 260 دستگاه تانك و نفربر ، 230 دستگاه خودرو ، سقوط 10 فروند هواپيما و به غنيمت گرفتن 150 دستگاه تانك و نفربر ، 250 دستگاه خودرو ، چندين دستگاه موشك انداز ماليوتكا و مقدار انبوهي سلاح سبك و كشته و زخمي نمودن و به اسارت درآوردن 10400 تن از نيروهاي دشمن بود .

نيروهاي عمل كننده ايران در اين عمليات شمال 4 لشگر پياده ، يك لشگر زرهي و يك تيپ احتياط از سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و يك تيپ پياده از نيروي زميني ارتش بودند . نيروي زميني تازه تاسيس شده سپاه پاسداران در اين عمليات به خوبي از تانك ها و زره پوش هاي غنيمتي بهره برداري كرد .

 

خلاصه گزارش عملیات :

نام عمليات : محرم

زمان اجرا : 10/8/1361

مدت اجرا : يك هفته

مكان اجرا : محور عين خوش – زبيدات در جبهه جنوبي جنگ

رمز عمليات : يا زينب ( سلام الله عليها )

تلفات دشمن : 10400 نفر كشته ، زخمي و اسير

ارگان هاي عمل كننده : نيروي زميني سپاه با پشتيباني توپخانه ارتش

اهداف عمليات : آزاد سازي ارتفاعات مرزي حمرين و تصرف جاي پا براي تهديد منطقه العماره عراق طي سه مرحله.


 ================================================================

عملیات محرم نام یکی از عملیات‌هایی است که در جریان جنگ ایران و عراق انجام شد.

این عملیات که از نوع عملیات‌های محدود بود در ۱۰ آبان ۱۳۶۱ با رمز یا زینب و به فرماندهی سردار حسن باقری آغاز شد و به مدت یک هفته به‌طول انجامید.

گزارش عملیات

مرحله اول
مرحله نخست این عملیات در ساعت ۲۲:۰۸ روز ۱۰ آبان ۱۳۶۱ آغاز شد و نیروهای ایرانی توانستند در کمتر از نیم ساعت شماری از نیروهای عراقی را به اسارت در آورده و در محور دیگر نیز نیروهای دشمن به استعداد یک تیپ را به محاصره در آورده و بیشتر آنها را اسیر کنند. در طی مرحله اول این عملیات ۵۵۰ کیلومتر مربع از خاک ایران از جمله ارتفاعات مهم منطقه ، پل چم سری ، حوزه نفتی بیات ، نهر عنبر ، شهر میمه ، موسیان آزاد و جاده عین خوش به دهلران ، از زیر دید و تیر رس نیروهای عراقی خارج شد و شهرک طیب عراق نیز تحت اشراف قوای ایرانی قرار گرفت .
مرحله دوم
مرحله دوم عملیات محرم در ساعت ۲:۳۰ بامداد سه شنبه ۱۱ آبان آغاز شد و نیروهای ایرانی محاصره دشمن را کامل کردند. همچنین ۱۵۰ کیلومتر مربع از زمین های اشغال شده آزاد و تعدادی از نیروهای عراقی به اسارت در آمدند .
مرحله سوم
این مرحله در ساعت ۲۲ روز ۱۵ آبان آغاز شد و هدف آن تصرف همه بلندی های غرب حمرین و جاده ها و مراکز مهم عملیاتی و ایجاد و تامین لازم برای جاده آسفالته چم سری ، شرهانی و زبیدات و جاده شوسه زبیدات – طیب بود.در این مرحله ۳۰۰ کیلومتر مربع از خاک عراق شامل پاسگاه های زبیدات ، شرهانی و ابوغریب و همچنین تاسیسات نفتی حدود ۳۵ حلقه چاه نفت به تصرف نیروهای ایرانی در آمد. این مرحله که مرحله آخر عملیات محرم بود در ساعت ۸ صبح روز ۱۶ آبان ۱۳۶۱ خاتمه یافت.

فرو بردن عراق در حالت انفعالي محض


پس از انجام عمليات موفق و موثر ثامن الائمه ، فتح المبين ، بيت المقدس ، مسلم بن عقيل نمي بايست به عراق فرصت خارج شدن از حالت انفعالي و دفاعي داده مي شد ؛ بنا براين در طرح عمليات محرم علاوه بر آزادسازي ارتفاعات مرزي حمرين در جبهه جنوبي و تصرف جاي پا براي تهديد منطقه العماره عراق ، اين موارد نيز در دستور كار قرارگاه مركزي كربلا قرار گرفت . قرار بود رزمندگان اسلام در محور عين خوش – زبيدات در جنوب شرقي دهلران ، در سه مرحله ، حمله را انجام دهند .

بنابراين مرحله نخست عمليات در ساعت 22و 8 دقيقه شب 10 آبان ماه 1361 با رمز يا زينب ( سلام الله عليها ) به فرماندهي سردار شهيد حسن باقري به اجرا در آمد . نيروهاي خودي توانستند در كمتر از نيم ساعت پس از اعلام حمله در يك محور ، شماري از نيروهاي عراقي را به اسارت در آورده و در محور ديگر نيز نيروهاي دشمن به استعداد يك تيپ به محاصره در آمدند و بيشتر آنها اسير شدند .

در ساعت 6 صبح روز بعد به جز جناح چپ منطقه عمليات ، كليه يگانها به اهداف تعيين شده دست يافتند . در روز اول عمليات همه نيروها به هم ملحق شدند . تنها يگان هاي قرارگاه چهارم به خاطر طغيان رودخانه دويرج و فقدان پل نتوانستند اهداف خود را در منطقه پرچم هندي و ربوط به طور كامل تصرف نمايند .

در نتيجه طي اين مرحله 550 كيلومتر مربع از خاك ايران از جمله ارتفاعات مهم منطقه ، پل چم سري ، حوزه نفتي بيات ، نهر عنبر ، شهر ميمه ، موسيان آزاد و جاده عين خوش به دهلران ، از زير ديد و تير رس دشمن خارج شد . همچنين شهرك طيب عراق تحت اشراف قواي ايراني قرار گرفت .

در مرحله دوم ، با وجود پيروزي هاي مرحله نخست و از هم پاشيدگي و ضعف روحيه دشمن ، به لحاظ عدم موفقيت قرارگاه چهارم در مرحله نخست و خالي ماندن جناح چپ ، مواضع فتح شده نيز در معرض پاتك و تهديد دشمن بود ، بنابراين ترميم رخنه به وجود آمده ضروري مي نمود . براي همين هدف مرحله دوم عمليات محرم روز سه شنبه 11 آبان ماه 1361 ، در ساعت 2 و 30 دقيقه بامداد آغاز شد .

نيروهاي خودي با الحاقي كه صورت گرفت ، محاصره دشمن را كامل كردند . در اين مرحله 150 كيلومتر مربع از زمين هاي اشغال شده آزاد و همچنين تعدادي از نيروهاي عراقي به اسارت در آمدند .

هدف مرحله سوم عمليات محرم تصرف همه بلندي هاي غرب حمرين و جاده ها و مراكز مهم عملياتي و ايجاد و تامين لازم براي جاده آسفالته چم سري ، شرهاني و زبيدات و جاده شوسه زبيدات – طيب بود . به همين منظور در ساعت 22 روز 15 آبان ماه 1361 حمله مرحله سوم آغاز شد .

نبرد گسترده به واسطه مقاومت پراكنده نيروهاي ارتش عراق و عدم پاكسازي منطقه در ساعت 8 صبح 16 آبان ماه به پايان رسيد و در نتيجه آن 300 كيلومتر مربع از خاك عراق شامل پاسگاه هاي زبيدات ، شرهاني و ابوغريب و همچنين تاسيسات نفتي شامل 70 حلقه چاه نفت به تصرف رزمندگان اسلام در آمد و همچنين سازماندهي 14 تيپ عراقي در اين نبرد آسيب ديد .

تلفات و ضايعات وارده به دشمن شامل انهدام 8 تا 12 يگان سازماني تا 70 درصد ، انهدام 260 دستگاه تانك و نفربر ، 230 دستگاه خودرو ، سقوط 10 فروند هواپيما و به غنيمت گرفتن 150 دستگاه تانك و نفربر ، 250 دستگاه خودرو ، چندين دستگاه موشك انداز ماليوتكا و مقدار انبوهي سلاح سبك و كشته و زخمي نمودن و به اسارت درآوردن 10400 تن از نيروهاي دشمن بود .

نيروهاي عمل كننده ايران در اين عمليات شمال 4 لشگر پياده ، يك لشگر زرهي و يك تيپ احتياط از سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و يك تيپ پياده از نيروي زميني ارتش بودند . نيروي زميني تازه تاسيس شده سپاه پاسداران در اين عمليات به خوبي از تانك ها و زره پوش هاي غنيمتي بهره برداري كرد .

 
عملیات محرم؛ نخستین تجربه فرماندهی شهید زین الدین در 23 سالگی

عمليات محرم در دهه دوم و سوم آبان ماه 1361، روايتي از تلاش مجدانه فرماندهاني چون شهيد مهدي زين‌الدين را بازگو مي‌كند كه در پي عدم الفتح در عمليات رمضان، ‌سعي در بازسازي روحيه رزمندگان و نيز شكستن جو سنگين تبليغاتي دشمن را داشتند. انجام اين عمليات در ماه محرم به عنوان يكي از ماه‌هاي مقدس مسلمين و به ويژه شيعيان، امتداد خط فكري مجاهداني را تشكيل مي‌داد كه خود را وارثان خون حسين(ع) مي‌دانستند و اينك در ماه پيروزي خون بر شمشير مي‌رفتند تا كربلاي ديگري را اين بار در جبهه‌هاي جنگ تحميلي رقم بزنند.

‌عمليات محرم بزرگترين عمليات پس از عدم الفتح در رمضان بود. در اين زمان قواي نظامي كشورمان در پي آن بود تا با كسب موفقيت در جبهه‌هاي جنگ جو سنگين رواني دشمن را بشكند و از طرفي به فضاي عمومي داخل كشورمان نيز نشان دهد كه هنوز ابتكار عمل در جبهه در دست نيروهاي خودي است. پس از عمليات فتح المبين و همچنين فتح خرمشهر در الي بيت المقدس، به هر دليل عمليات رمضان با موفقيت انجام نشد. اين وضعيت مي‌توانست در افزايش روحيه دشمن و تحليل روحيه خودي تاثيرگذار باشد. لذا فرماندهان عمليات محرم را در آبان ماه ۱۳۶۱ مصادف با ماه محرم و حدودا چهار ماه پس از رمضان در منطقه عملياتي شرهاني و ارتفاعات حمرين طراحي كرده و به اجرا گذاشتند.

عملیات محرم نخستین عملیاتی بود که مهدی زین‌الدین فرماندهی آن را بر عهده داشت و آن شهید بزرگوار این مسئولیت مهم را در سن 23 سالگی بر عهده گرفت.

تيپ ۱۷ علي بن ابيطالب(ع) به فرماندهي شهيد مهدي زين‌الدين يكي از يگان‌هاي شركت‌كننده در اين عمليات بود. من هم در اين عمليات جانشين تيپ بودم و به اين ترتيب وقتي كه منطقه را شناسايي كرديم و به كانال‌هاي دشمن برخورديم، برخي از دوستان عنوان مي‌كردند اين كانال‌ها مشكلاتي را براي عبور نيروها فراهم خواهد كرد. اما شهيد زين‌الدين با نبوغ نظامي خود حرفي را زد كه خيلي باعث تعجب ما شد. او گفت فكر مي‌‌كند اين كانال‌هاي يك فرصت براي‌ماست. به اين ترتيب كه مي‌توانيم نيروها را درون اين كانال‌ها از ديد دشمن پنهان كنيم و در يك غافلگيري به آنها ضربه بزنيم. اتفاقا همين طور هم شد و شب هشتم آبان ماه ۱۳۶۱ يعني يك روز قبل از آغاز عمليات سه گردان از بچه‌هاي تيپ ۱۷ را به كانال‌ها هدايت كرديم. اين گردان‌ها آن شب و روز بعدش را در همان كانال مخفي ماندند و شامگاه نهم آبان ماه به ناگاه از درون كانال‌ها بيرون آمدند و در يك غافلگيري بلندي ۴۰۲ به عنوان يكي از مهم‌ترين بلندي‌هاي ارتفاعات حمرين را آزاد مي‌كنند. غافلگيري دشمن به قدري بود كه خيلي از آنها حتي فرصت نكرده بودند از خود دفاع كنند. چون اصلا فكر نمي‌كردند نيروهاي ما به اين اندازه به آنها نزديك شده باشند. در صورتي كه اگر كانا‌ل‌ها نبودند و بچه‌هاي ما مي‌خواستند از خط خودي به دشمن بزنند، حداقل مي‌بايست چند ساعت بعد به خط دشمن مي‌رسيدند.

خلاصه گزارش عملیات :


نام عمليات : محرم
زمان اجرا : 10/8/1361
مدت اجرا : يك هفته
مكان اجرا : محور عين خوش – زبيدات در جبهه جنوبي جنگ
رمز عمليات : يا زينب ( سلام الله عليها )
تلفات دشمن : 10400 نفر كشته ، زخمي و اسير
ارگان هاي عمل كننده : نيروي زميني سپاه با پشتيباني توپخانه ارتش
اهداف عمليات : آزاد سازي ارتفاعات مرزي حمرين و تصرف جاي پا براي تهديد منطقه العماره عراق طي سه مرحله



نقشه عملیات


=======================================================


برچسب ها : عملیات محرم , شرهانی , دهلران , موسیان , ارتفاعات 175 , ترکالکی , گتوند , شهید , شهدا ,

درباره : عملیات ها ,
دوشنبه 1390/09/28 سـاعـت 0:09 قبل از ظهر | بـازدیـد : 1256 | نـویـسـنـده : محمدرضا قاسمی | ( نـظـرات 2 )
موضوع:[Post_Cat_Title]

مطالب مربوط

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط احمدرضا در تاریخ 1392/08/22 و 1:26 دقیقه ارسال شده است

شهادت حضرت علی اصغر (ع)

یکی ازمصائب نا گوار وسوزناک واقعه کربلا شهادت حضرت علی اصغرعلیه السلام است نقل شده: که روزی (کمیت) شاعرمعروف به حضور حضرت صادق علیه السلام رسید،
حضرت فرمود:
یا کُمَیتُ اَنشِدنی فی جَدِّیَ الحسین (ع) فَلما اَنشَدَ کُمَیتُ اَبیاتاً فی مُصیبه الامام علیه السلام بَکیَ الامام بُکاء ًشدیداً وبَکَت النِّسوه و اهل حریمه وصَحنَ فی حجرا تهن
کمیت ! درباره جد ما حسین (ع) شعری بگو، همزمان با سرودن شعر، امام صادق به شدت گریه کرد با نوان وا هل خانه نیز در اتاق خودشان ناله زدند واشک ریختند.
اِذ خَرجت جارِیَه مِن خَلفِ الَّستر مِن حُجَرات الحَرم وفی یَدِها طفلٌ صغیر رَضیعٌ فَوَضَعَته فی حِجرِ الاِمام فاَشتَدَّ حینئذٍ بُکاء الامام فی غایهِ الاِشتداد وعَلا صَوته الشریف و عَلَت اَصواتُ النِّساء الطاهرات خلف الاَستارِِمِن الحجرات
در این زمان بانویی که کودک شیر خواری به دست داشت از اتاق بیرون آمده و کودک را در دامان امام علیه السلام قرارداد، گریه امام این بار بیشتر شده وصدای شریفشان بلند شد وبانوان در خانه نیز به صدای بلند گریستند.
ظاهرأ منظور از این کار یا دآوری شهادت علی اصغر وسنگدلی قاتل وی حرمله بن کا هل اسدی بوده است.

تلخ تر از مرگ
مرحوم حا ئری ما زندرا نی در کتاب معالی السبطین آورده که:ازبقرا ط حکیم پرسیدند در ذائقه ا نسان چه چیزی ازمرگ تلخ تر است؟
گفت:تلخ تر از مرگ در ذائقه ا نسان کریم این است که از شخص لئیم حاجتی بخوا هد
فَما حال الحسین الکریم بن الکریم حینَ رَفع رَضیعَه علی یَدیه و طَلب لَه جُرعَه مِنَ الماء مِن اللؤماء اللُّعَناء اَهل الکوفه
پس چگونه بود حال حضرت حسین، این کریم فرزند کریم آن زمانی که کودک شیر خوار خود راروی دو دست بلند کرد و برایش جرعه آب ،از کوفیان پست ولعنت شده خواست

کیفیت شهادت علی اصغر(ع)
وَلَمّا رَأی الحُسین علیه السلام مَصارِعَ فَتَیانِهُ وَاَحَِبَّته عَزَمَ علی لِقاءِ الْقَوم بِمُهجَته و نادی هَل مِن ذابٍّ یَذُبُّ عَن حرم رسول الله صلی الله علیه وآله، هَل مِن مُوحِّد یَخافُ الله فینا، هَل مِن مُغیثٍ یُغیثُنا یَرجُو الله بِاِ غاثَتِنا هَل مِن مُعین
یَرجوا ما عِندِ الله فی اعانَتِنا ، فَارْتَفعت اَصوات النِّساء بِالعَویل فَتَقَدَّم اِلی بابِ الْخَیمه و قال لِزینَبَ ناوِلینی وَلَدیَ الصَّغیرَ حَتّی اُوَدِّعه فَأخَذَه واَو ما اِلَیه لِیُقَبِّله فَرَماهُ حَرمَلهُ بنُ الکاهِلِ الاَسَدی لَعنَه الله تعالی بِسَهم فَوقع فی نَحرِه فَذَبَحَهُ، فَقال لِزِیْنَب خُذیهِ ثُمَّ تَلَقّی الدَّمَ بِکَفَّیه فَلما اِمْتَلأتا رَمی بِالدَّمِ نَحْوَ السَّماءِ ثُم قالَ هَوَّن علی ما نَزَلَ بی اَنَّهُ بِعَین الله.
با به شهادت رسیدن جوانان بنی هاشم ویاران حضرت حسین علیه السلام، امام خود، با تمام وجود برای رزم با دشمن، به سویشان رفت در حا لیکه با نگ می زد:آیا مدافعی هست که از حرم رسول خدا صلی الله علیه وآله دفاع گند؟آیا موحدی هست که به خا طرما از خدا بترسد؟ آیا فریاد رسی هست که با امید به خدا به فریادما برسد؟آیا یاوری هست که با امید به آنچه در نزد خداست به یاری ما بشتابد؟ در این هنگام از میان بانوان در خیمه شیونی بر خاست پس امام علیه السلام به کنار خیمه رفته وخطاب به زینب فرمود کودکم را بیاور تا با او خدا حا فظی کنم
حضرت کودک را گرفت تا ببوسد در این زمان حرمله بن کاهل اسدی لعنه الله علیه به سوی او انداخت تیر به گلویش نشست وآن را برید پس حضرت به زینب فرمود او را بگیر. سپس خون را در هردودست جمع کرده و به سوی آسمان پاشید وفرمود:آنچه بر من وارد آمد برایم آسان است، چون در محضر خدا است.
قالَ الْباقِرُ عَلیه السلام : فَلَم یَسقُط مِن ذلکَ الدَّمِ قَطرَه الی الارض
حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمود: که قطره ای از آن خون بر زمین نیفتادو
وقال اِبنُ نما: ثُم حَمَلَه فَوَضَعه مَعَ قَتلی اَهْلبَیته
سپس امام علیه السلام علی اصغر را برده ودر کنار شهدای بنی هاشم قرار داده.

شهادت علی اصغر به روایت ابی مخنف
زمانیکه حضرت امام حسین (ع) با ام کلثوم در باره علی اصغر سخن می گفت او عرض کرد قدری آب برایش تهیه کن
حضرت طفل را گرفت وسوی مردم بردوفرمود:شما برادرم و فرزندا نم ویارا نم را کشتید وغیر از این طفل کسی با قی نمانده ، او مثل ما هی از آب جدا شده می ماند شربتی از آب به وی بدهید.
طفل از این گوش تا آن گوش گلویش بریده شد آنگاه طفل را بر گرداندو خون بر سینه اش جاری بود، در خیمه گذاشت و مطالبی فرمود که حاکی از شکایت مردم به خداوند متعال بود.
در زيارت ناحيه مقدسه، درباره اين کودک شهيد، آمده است: "السلام على عبد الله بن ‏الحسين، الطفل الرضيع، المرمى الصريع، المشحط دما، المصعد دمه فى السماء، المذبوح‏ بالسهم فى حجر ابيه، لعن الله راميه حرملة بن کاهل الاسدى‏". و در يکى از زيارتنامه‏ هاى ‏عاشورا آمده است:" و على ولدک على الاصغر الذى فجعت به"
=========================
شهادت طفل شیرخوار امام حسین (ع)

هنگامی که همه یاران و اصحاب امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند، ندای غریبانه امام بلند شد:
«هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله ... هل من مغیث‏یرجوا الله باغاثتنا».
:«آیا حمایت کننده‏ای هست تا از حرم رسولخدا صلی الله علیه و اله و سلم حمایت کند؟ آیا فریادرسی است که برای امید ثواب ما را یاری کند؟».
وقتی که این ندا به گوش بانوان حرم رسید، صدای گریه و شیون آنها بلند شد، امام کنار خیمه آمد و به زینب سلام الله علیها فرمود: فرزند کوچکم را به من بده تا با او وداع کنم، کودک را گرفت، همین که خواست ببوسد حرمله تیری به سوی گلوی نازک او رها کرد، آن تیر به گلوی او اصابت نمود، و سرش را ذبح کرد.
که در این باره سید حیدر حلی گوید:
«و منعطفا أهوی لتقبیل طفله فقبل منه قبله السهم منحرا »
یعنی: «امام حسین علیه السلام برای بوسیدن کودک شیرخوار خود خم شد، اما تیر قبل از امام بر گلوگاه او بوسه دار».
امام آن کودک را به زینب علیها السلام داد فرمود: او را نگهدار، و دستش را زیر گلوی کودک گرفت، پر از خون شد، آن خون را به طرف آسمان پاشید و گفت:
«هون ما نزل بی انه بعین الله تعالی‏».
یعنی: « چون خداوند این منظره را می‏بیند، آنچه از این مصیبت بر من وارد شد برایم آسان است‏».
و در احتجاج آمده: «امام حسین علیه السلام از اسب پیاده شد و (در کنار خیمه یا پشت‏خیمه) با غلاف شمشیرش قبری کند، و کودکش را به خونش رنگین نموده و دفن کرد».
مشهور است که علی اصغر، شش ماهه بود، مادرش حضرت رباب دختر امرء القیس است، و علی اصغر با سکینه از جانب مادر نیز برادر و خواهر بودند.
در مورد نام این طفل، علامه مجلسی در جلاء العیون می‏گوید: «بعضی او را علی اصغر می‏نامند».
در کتاب منتخب التواریخ نقل شده: در یکی از زیارات عاشورا آمده:
«و علی ولدک علی الأصغر الذی فجعت به‏».
: «و سلام بر فرزند تو علی اصغر که در مورد او مصیبت‏سختی بر تو وارد شد».
امام حسین علیه السلام نزد خواهرش ام کلثوم (زینب صغری) آمد و به او فرمود: ای خواهر! ترا در مورد نگهداری کودک شیرخوارم، سفارش می‏کنم، زیرا او کودک شش ماهه است و مراقبت نیاز دارد.
ام‏کلثوم عرض کرد: برادرم، این کودک سه روز است که آب نیاشامیده از قوم برای او شربت آبی بگیر.
امام حسین علیه السلام علی اصغرش را در آغوش گرفت و به سوی قوم رفت، خطاب به قوم فرمود، «شما برادر و فرزندان و یارانم را کشتید، و از آنها جز این کودک باقی نمانده که از شدت تشنگی مثل مرغ، دهان باز می‏کند و می‏بندد این کودک که گناه ندارد، نزد شما آورده‏ام تا به او آب بدهید».
«یا قوم ان لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل اما ترونه کیف یتلظی عطشا».
: «ای قوم اگر به من رحم نمی‏کنید به این کودک رحم کنید، آیا او را نمی‏بینید که چگونه از شدت و حرارت تشنگی، دهان را باز و بسته می‏کند؟».
هنوز سخن امام تمام نشده بود، به اشاره عمر سعد، حرمله بن کاهل اسدی گلوی نازک او را هدف تیر سه شعبه‏اش قرار داد که تیر به گلو اصابت کرد«فذبح الطفل من الورید الی الورید ، او من الاذن الی الاذن‏».
«از شریان چپ تا شریان راست علی اصغر بریده شد، و یا از گوش تا گوش او ذبح گردید».
فاتی به نحو اللئام منادیا یا قوم هل قلب لهذا یخشع فرماه حرمله بسهم فی الحشا بید الحتوف و القی من لا یجزع .
یعنی: «پس آن کودک را به سوی قوم پست آورد، در حالی که صدا می‏زد: ای قوم، آیا دلی هست که از خدا بترسد و بر این کودک توجه نماید؟، بجای جواب، حرمله تیری بر کمان نهاد و آن کودکی را که از شدت ضعف و عطش قدرت بی تابی نداشت هدف تیر قرار داد».
مصیبت جگر سوز علی اصغر به قدری بر امام حسین علیه السلام سخت بود که آنحضرت در حالی که گریه می‏کرد، به خدا متوجه شد و عرض کرد: «خدایا خودت بین ما و این قوم، داوری کن، آنها ما را دعوت کردند تا ما را یاری کنند، ولی به کشتن ما اقدام می‏کنند».
از جانب آسمان ندائی شنید:
«یا حسین دعه فان له مرضعا فی الجنه‏».
«ای حسین علیه السلام در فکر اصغر نباش، هم اکنون دایه‏ای در بهشت برای شیر دادن به او آماده است‏».
این ندا، ندای دلداری به حسین علیه السلام بود، تا بتواند فاجعه غمبار مصیبت اصغر را تحمل کند.
و دلیل دیگر بر شدت سختی این مصیبت اینکه: امام حسین علیه السلام هنگامی که به شهادت رسید: در روز یازدهم محرم، سکینه کنار پیکرهای شهداء آمد و گریه کرد تا بیهوش شد، امام حسین علیه السلام در عالم بی هوشی به سکینه اشعاری آموخت برای شیعیان بخواند، دو شعر از آن اشعار این است:
لیتکم فی یوم عاشوراء جمعا تنظرونی .. کیف أستسقی لطفلی فأبوا أن یرحمونی
وسقوه سهم بغی عوض الماء المعین .. یا لرزء ومصاب هد أرکان الحجون
«ای کاش در روز عاشورا همه شما بودید و می‏ دیدید که چگونه برای کودکم طلب آب کردم، قوم به من رحم نکرد، و بجای آب گوارا، کودکم را با تیر (خون) ظلم سیراب کردند، این حادثه آنچنان جانسوز و سخت و طاقت فرسا است که پایه‏های کوههای مکه را خراب کرد»
سبط ابن جوزي در تذكره از هشام بن محمد كلبي نقل كرده كه چون حضرت امام حسين عليه السلام ديد كه لشكر در كشتن او اصرار دارند قرآن مجيد را برداشت و آنرا از هم گشود و بر سر گذاشت و در ميان لشكر ندا كرد:
بَيْني وَ بَيْنَكُمْ كِتابُ الله وَجَدّدي مُحَمّّدٌ رَسُولُ اللهِ صَلّي الله عَلَيْه و الِهِ.
اي قوم براي چه خون مرا حلال مي‌دانيد آيا من پسر دختر پيغمبر شما نيستم؟ آيا به شما نرسيد قول جدم در حق من و برادرم حسن عليه السلام.
هذانِ سَيّدِا شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّهِ.
در اين هنگام كه با آن قوم احتجاج مي‌نمود ناگاه نظرش افتاد به طفلي از اولاد خود كه از شدت تشنگي مي‌گريست حضرت آن كودك را بر دست گرفت و فرمود:
يا قَوْمُ اِنْ لَمْ تَرْحَمُوني فَارْحَمُوا هذا الطّفْلَ.
اي لشكر اگر بر من رحم نمي‌كنيد پس بر اين طفل رحم كنيد، پس مردي از ايشان تيري به جانب آن طفل افكند و او را مذبوح نمود. امام حسين عليه السلام شروع كرد به گريستن و گفت اي خدا حكم كن بين ما و بين قومي كه خواندند ما را كه ياري كنند بر ما پس كشتند ما را، پس ندائي از هوا آمد كه بگذار او را يا حسين كه از براي او مرضع يعني دايه‌ايست در بهشت.
در كتاب احتجاج مسطور است كه حضرت از اسب فرود آمد و با نيام شمشير گودي در زمين كند و آن كودك را به خون خويش آلوده كرد پس او را دفن نمود.
طبري از حضرت ابوجعفر باقر عليه السلام روايت كرده كه تيري آمد رسيد بر گلوي پسري از آن حضرت كه در كنار او بود پس آن حضرت مسح مي‌كرد خون را بر او و مي‌گفت: اَلَلّهَمَّ احْكُمْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ قَوْم دَعَوْنا لِيَنْصُرُونا فَقَتَلُونا .

=========================
شهادت علی اصغر (ع) التماس یا اتمام حجت

آوردن علي اصغر شير خوار در مقابل لشكر يزيد توسط امام حسين(ع) التماس بود يا اتمام حجت؟

پاسخ :
امام حسين ـ عليه السلام ـ از همسرش «رباب» دختر امرء القيس دو فرزند داشته، يكي سكينه خاتون و ديگري عبدالله كه لقب او علي اصغر بوده و كودكي صغير بوده است (شش ماهه) و در آغوش پدرش به شهادت رسيد.[1]
درباره شهادت حضرت علي اصغر ـ عليه السلام ـ نقل ها بسيار متفاوت و متزلزل است كه در ذيل به بعضي از آنها اشاره مي كنيم:
1ـ بعضي نقل ها حاكي از آن است كه امام به خيمه آمد، فرزندش را نزد او آوردند و آن حضرت طفل را در دامان خود نشانيد، در اين اثناء مردي از بني اسد تيري پرتاب كرد و آن طفل را به شهادت رساند.[2]
همانطور كه ملاحظه مي فرماييد در اين قول معروف كه مختار بزرگاني چون شيخ مفيد[3] است، هيچگونه نامي از تشنگي علي اصغر برده نشده تا چه رسد به اينكه گفته شود امام درخواست آب براي او نمود.
2ـ بعضي نوشته اند كه بعد از شهادت حضرت عباس، امام حسين ـ عليه السلام ـ گفت آيا كسي هست كه مقداري آب براي اين طفل بياورد كه او طاقت تشنگي را ندارد، علي اكبر كه در آن زمان 17 سال داشت بلند شد و گفت من مي روم آب مي آورم و رفت وارد شريعه شد و مقداري آب آورد، امام خواست آب را به طفل بخوراند وقتي طفل آماده آشاميدن آب شد، تير مسمومي آمد و قبل از اينكه علي اصغر آب بياشامد بر گلوي او نشست و او را به شهادت رساند.[4]
اين نقل اولا اشكالش اين است كه گفته شده بعد از شهادت عباس، حضرت علي اكبر رفت آب آورد، در صورتيكه طبق نقل مقاتل، علي اكبر قبل از حضرت عباس به شهادت رسيد، چون او اولين شهيد از بني هاشم بوده است.[5] و ثانياً: از اين نقل بر مي آيد (در صورت صحت) كه امام از دشمن درخواست آب نكرده، بلكه از اصحاب خود خواسته بروند آب بياورند.
3ـ بعضي نقل كرده اند كه چون امام ديد سپاه كوفه در ريختن خون او اصرار ميورزند، قرآن را گرفته و آنرا باز كرد و روي سر نهاد و فرياد برآورد: بين من و شما كتاب خدا و جدم رسول الله حكم كند، اي قوم، خون مرا به چه چيزي حلال مي شماريد؟ در اين حال امام ـ عليه السلام ـ نظر كرد و طفلي را ديد كه از تشنگي مي گريد او را روي دست گرفته و گفت: اي جماعت! اگر به من رحم نمي كنيد، به حال اين كودك شير خوار، رحم كنيد. در اين اثناء مردي از سپاه كوفه با تيري آن كودك بي گناه را به قتل رساند.[6]
4ـ بعضي نوشته اند، ام كلثوم علي اصغر را نزد امام حسين ـ عليه السلام ـ آورد و گفت: برادر جان اين طفل سه روز است كه آب نياشاميده است، مقداري آب براي او تقاضا كن، امام رو به لشكر كوفه كرد و فرمود: اي قوم! برادر و اولاد و ياران مرا كشتيد، فقط اين طفل باقي مانده است كه از تشنگي دست و پا مي زند در حالي كه هيچ گناهي ندارد او را به سوي شما آورده ام پس قطره اي آب به او بياشاميد.[7]
5ـ بعضي نوشته اند، بعد از اينكه ام كلثوم آن حرف را به امام گفت، امام رو به كوفيان چنين فرمود: اي شيعيان آل ابي سفيان اگر مرا گناهكار مي دانيد به اين كودك گناهي نتوانيد بست، او را آب دهيد كه از شدت عطش شير در پستان مادرش خشكيده است.[8]
ملاحظه مي فرمائيد در نقل سوم با كنايه و در دو نقل آخري با صراحت گفته شده كه امام از دشمن درخواست آب نمودند، ولي اين نقل ها نمي تواند صحيح باشد، چون: اولا: گفته شده كه ام كلثوم به امام گفت سه روز است اين كودك آب نياشاميده است، در صورتي كه طبق نقل كتب معتبر در شب عاشورا، امام حسين ـ عليه السلام ـ و يارانش آب در اختيار داشتند كه بعنوان شاهد دو نقل را ذكر مي نمائيم.
الف) شيخ مفيد در ارشاد چنين نقل مي كند: امام سجاد ـ عليه السلام ـ مي فرمايد، شبي كه پدرم در صبح آن شهيد شد من در خيمه بودم و عمه ام زينب از من پرستاري مي كرد، پدرم به خيمه رفت و جَون غلام ابوذر كه در تعمير اسلحه استاد بود شمشير پدرم را صيقل مي داد و شنيدم پدرم اين اشعار را زمزمه مي كرد. «اين روزگار اف بر دوستي تو باد كه از طلوع آفتاب تا غروب آفتاب چه بسيار دوستان را مي كشي و در كشتن هم عوض و بدل نمي پذيري و...».
امام سجاد ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «چون اشعار را شنيدم دانستم كه بلا نازل شده و پدرم تن به شهادت داده لذا گريه گلويم را گرفت اما سكوت را رعايت نمودم» بعد در دنباله دارد كه «عمه ام زينب كه اين را شنيد خود را به امام رسانيد و گفتگويي بين حضرت امام حسين ـ عليه السلام ـ و خواهرش ردّ و بدل شد. حضرت زينب بيهوش شد امام حسين ـ عليه السلام ـ آب به صورت خواهر پاشيد و او را به حال آورد».[9] ملاحظه مي فرمائيد كه امام آب در اختيار داشته كه به صورت خواهرش آب پاشيد.
ب) شب عاشورا امام، حضرت علي اكبر را با بيست، سي نفر سواره و بيست نفر پياده فرستاد تا آب آورند و خود اشعاري را خواند (همان اشعاري كه در نقل شيخ مفيد بود) آنگاه روي به ياران خود نمود و فرمودند: برخيزيد آب بنوشيد كه اين آخرين توشه شماست، و وضو گرفته و غسل كنيد و لباسهاي خود را بشوئيد تا كفن شما باشد.[10]
ثانياً از اينها كه بگذريم امام حسين ـ عليه السلام ـ اهل اين جور درخواستها نبوده است، شهيد مطهري درباره اينكه آيا ابا عبدالله ـ عليه السلام ـ تقاضاي آب از دشمن كرده است يا نه؟ مي فرمايد: باور نكنيد كه ابا عبدالله چنين درخواستي كرده باشد، حسين اهل اين جور درخواستها نبود، بلكه او در مقابل لشكر دشمن مي ايستد و فرياد مي كند: مردم كوفه آن ناكس پسر ناكس، آن زنا زاده پسر زنازاده فرمانده كل شما، آن كسي كه به فرمان او آمده ايد به من گفته است كه از اين دو كار يكي را انتخاب كن يا شمشير يا تن به ذلت دادن، آيا من تن به ذلت بدهم، هيهات كه زير بار ذلت بروم.[11]
ثالثاً: اگر امام حسين ـ عليه السلام ـ در آن لحظه سخت، علي اصغر را در آغوش مي گيرد، براي اعلام مظلوميّت اهل بيت به جهانيان و براي رسيدن هر چه بيشتر نداي عاشورا به جهان و جهانيان است نه براي آب خواستن.
حاصل آنكه در ميان نقل هاي مختلفي كه در اين زمينه شده ما هم به تبعيت از بزرگاني چون شيخ مفيد، طبرسي و شهيد مطهري نقل اول را قبول داريم و نقل هاي ديگر علاوه بر اينكه متنشان متزلزل است در شأن امام حسين ـ عليه السلام ـ نيست و لذا قابل قبول نمي باشد.
==========================
کيفيّت شهادت طفل شيرخوار امام حسين (ع)»

نويسنده: محسن رنجبر
از مصائب بزرگ روز عاشورا و حوادث مسلّم اين روز، شهادت طفل شيرخوار امام حسين(عليه السلام) است كه توسط سپاه عمر سعد با كمال بى رحمى و در آغوش امام(عليه السلام) به شهادت رسيد. در برخى منابع كهن، از نام اين طفل، سخنى به ميان نيامده، اما در برخى ديگر با نام عبدالله بن الحسين يا عبدالله رضيع از او ياد شده است. هم چنين بسيارى از منابع، در باره سن او سكوت كرده اند. از طرف ديگر، برخى مورخان و مقتل نگاران، اصل تير خوردن و شهادت او را به اختصار بيان كرده و بعضى ديگر گفته اند كه در كنار خيمه در آغوش امام(عليه السلام) هدف تير قرار گرفت. گروه سوم، گزارش كرده اند كه امام(عليه السلام) او را در برابر سپاه كوفه گرفت و تشنگى او را مطرح كرد و در اين هنگام روى دست امام(عليه السلام) با تير دشمنان به شهادت رسيد.
اينك ابتدا نام و سن اين طفل و سپس كيّفيت شهادت او را با استناد به منابع قديمى (كه برخى، از برخى ديگر گرفته اند يا يك گزارش را يكى به اختصار و ديگرى به تفصيل آورده است) بررسى مى كنيم و در پايان به نقد تحليل يكى از محققان معاصر در اين باره مى پردازيم.

نـام كودك
منابع تاريخى، نام اين طفل را گوناگون نوشته اند؛ در برخى منابع از او (بدون ذكر نام) تعبير به «صبى» شده،2 چنان كه در روايتى، امام باقر(عليه السلام) نيز از اين طفل، تعبير به «صبى» كرده است.3 دسته اى از منابع نيز با عنوان «صغير»4 از او ياد كرده اند. فضيل بن زبير (از اصحاب امام باقر(عليه السلام) و امام صادق(عليه السلام)) هم به صراحت نام او را عبدالله ضبط كرده است.5 ابومخنف در خبرى كه از حُمَيد بن مسلم نقل كرده، به نقل از برخى، نام او را عبدالله دانسته است،6 اما در جاى ديگر، به صراحت نام او را مى آورد.7 مورخان و رجال شناسان بعدى، همانند محمد بن حبيب بغدادى8 (م 245 ق)، بلاذرى9 (م 279 ق)، ابونصر بخارى10(زنده تا 341 ق)، ابوالفرج اصفهانى11 (م 356 ق) طبرانى12 (م 360 ق)، قاضى نعمان مصرى13 (م 363 ق)، بلعمى14 (م 363 ق)، شيخ مفيد15 (كه بيشترين گزارش عاشورا را از ابومخنف نقل كرده است) و به پيروى او، طبرسى16 و شيخ طوسى17 به صراحت نام او را عبدالله نوشته اند. بسيارى از منابع متأخر نيز با همين نام از او ياد كرده اند.18
ابن اعثم (م 314ق) نخستين مورخى است كه از طفل شيرخوار با نام «على» ياد كرده و از او با نام «علىٌ فى الرضاع» تعبير كرده است.19 خوارزمى (م 568 ق) نيز (كه بسيارى از مطالب مقتل خود را از ابن اعثم گرفته) از او به «علىٌ الطفل» (بدون ذكر اصغر) تعبير كرده است.20
اما تا جايى كه بررسى ها نشان مى دهد، اولين كسى كه نام يكى از فرزندان امام(عليه السلام) را (افزون بر على اكبر و امام چهارم(عليه السلام) و عبدالله) «على اصغر» دانسته است ، طبرى شيعى21 (از علماى قرن چهارم) است. پس از او ابن خشاب بغدادى22(م2 567 ق) و ابن شهرآشوب23 (م 588 ق) نام اين طفل را «على اصغر» نگاشته اند. و از آن پس، اين اسم به برخى از منابع متأخرتر، راه يافته است.24

سن كودك
درباره سن او بايد گفت كه بسيارى از منابع تاريخى چنان كه در گزارش هاى آن ها ملاحظه خواهد شد سخنى از سن وى به ميان نياورده و تنها به عناوينى، همانند صبى، صغير، طفل و رضيع (شيرخوار) اكتفا كرده اند. البته برخى مورخان و مقتل نويسان، همانند فضيل بن زبير رسان (زنده تا عصر امام صادق(عليه السلام)) و يعقوبى (م 284 ق) بر اين باورند كه اين طفل در روز عاشورا به دنيا آمده است.25
اما گزارش هاى قابل اعتنا كه در آن ها به سن اين طفل اشاره شده، گزارش هاى ذيل است كه البته سن وى را متفاوت نوشته اند، از اين رو بايد اذعان كرد كه هيچ وجه جمعى براى اين گزارش ها وجود ندارد.
نخستين گزارش به ترتيب قدمت آن ها گزارش محمد بن سعد (م 230 ق) است كه از پسرى سه ساله براى امام حسين(عليه السلام) سخن به ميان آورده كه عقبة بن بشر اسدى، او را با تيرى شهيد كرد.26
بلعمى، از مورخان قرن چهارم، ذيل گزارش چگونگى شهادت طفل شيرخوار، او را يك ساله دانسته است.27 و بالأخره در بيتى به جاى مانده از كسائى مروزى، شاعر قرن چهارم از طفلى پنج ماهه، ياد شده است:
آن پنج ماهه كودك، بارى چه كرد ويحك *** كز پاى تا به تارك، مجروح شد مفاجا؟28
چنان كه ملاحظه مى شود، هيچ وجه جمعى بين سه قول ياد شده وجود ندارد، اگرچه شايد بتوان گفته بلعمى را به دلايلى ترجيح داد، زيرا برخى منابع به شيرخواره بودن اين طفل اشاره كرده اند كه طبيعتاً با قول ابن سعد سازگارى ندارد و برخى ديگر چنان كه خواهد آمد گفته اند كه امام(عليه السلام) او را در دامانش نشاند كه اين امر با پنج ماهه بودن كودك (گفته كسائى مروزى) ناسازگار است، زيرا اين كودك طبيعتاً بايستى به سنى از رشد رسيده باشد كه نشستن او در دامان پدر ممكن باشد، از اين رو اين دو ويژگى ياد شده با هم، با يك ساله بودن كودك سازگار است. اگرچه به اين نكته نيز بايد اذعان كرد كه گفته بلعمى مرسل و بدون استناد به گفته راويانى است كه او از آن ها نقل كرده است.

نقد و بررسى ديدگاهى مشهور
اما در برابر گزارش منابع كهن در باره سن طفل شيرخوار، ديدگاهى است كه سن اينطفل را شش ماهه دانسته و چنان روى اين ديدگاه در يكى دو قرن اخير، تبليغ شده است كه امروزه در منابر و محافل روضه خوانى، شهرت خاصى دارد و حتى در سال هاى اخير، برخى براى او جشن تولد گرفته و تولّد وى را با محاسبه برگشت به شش ماه پيش از عاشوراى سال 61ق در ده رجب سال 60ق مى دانند! بلكه اين امر تا آن جا پيش رفته است كه اين تاريخ، در برخى از تقويم هاى مذهبى به عنوان سالروز ولادت وى ثبت شده است، در حالى كه اين گفته هيچ مدرك معتبرى ندارد و تنها مأخذ آن، گزارشى است كه در كتاب محرّف و منسوب به ابومخنف آمده29 و به تدريج به مآخذ معاصران راه يافته است.

چگونگى شهادت طفل شيرخوار
امّا درباره چگونگى شهادت طفل شيرخوار نيز، منابع كهن، نوعاً شهادت او را در آغوش يا در دامان امام(عليه السلام) در كنار خيمه ها نوشته اند. فضيل بن زبير در اين باره نوشته است: عبدالله بن حسين(عليه السلام) مادرش رباب، دختر امرؤالقيس30 است كه حرملة بن كاهل اسدى والبى او را كشت. عبدالله در (روز عاشورا) زمان جنگ به دنيا آمد و در حالى كه حسين(عليه السلام)نشسته بود، نزد وى آورده شد. حسين(عليه السلام) او را در دامان خود قرار داد و با آب دهان خود، كام او را برداشت و او را عبدالله ناميد. ناگاه حرملة بن كاهل تيرى31 به او زد و او راكشت، پس حسين(عليه السلام) خون او را گرفت و جمع كرد و به آسمان پرتاب كرد و قطره اى از آن بر زمين نريخت. امام باقر(عليه السلام) فرمود: اگر قطره اى از آن خون بر زمين مى ريخت، عذاب نازل مى شد.32
يعقوبى نيز نگاشته است: حسين(عليه السلام) بر اسبش سوار بود كه نوزادى كه در همان لحظه به دنيا آمده بود، نزد وى آورده شد، پس در گوش وى اذان گفت و كام او را برداشت، ناگاه تيرى در حلق كودك نشست و او را كشت، حسين(عليه السلام)تير را از گلويش خارج كرد و او را به خونش آغشته كرده، فرمود: به خدا سوگند، تو گرامى تر از ناقه {صالح(عليه السلام)} نزد خدا هستى. و محمد ( نزد خدا از صالح( گرامى تر و عزيزتر است. سپس حسين(عليه السلام) آمد و او را كنار {جنازه} فرزندان و برادرزادگانش گذاشت.33
طبرى نيز مى نويسد: چون حسين(عليه السلام) (جلوى خيمه گاه) نشست، كودكى را كه عبدالله بن حسين(عليه السلام) دانسته اند، نزدش آوردند، پس او را در دامانش نشاند. ابومخنف از قول عقبة بن بشير (بشر) اسدى گويد : ابوجعفر محمد بن على (امام باقر(عليه السلام)) به من گفت: اى بنى اسد، خونى از ما پيش شما هست. گفتم: اى ابوجعفر، خدا رحمتت كند، گناه من در آن چيست و چگونه است؟ فرمود: كودكى نزد حسين(عليه السلام) آورده شد و او در دامان حسين(عليه السلام) بود كه يكى از شما بنى اسد، تيرى به سوى او انداخت و او را كشت. پس حسين(عليه السلام) خون او را گرفت و چون دستش پر شد، بر زمين ريخت و گفت: پروردگارا، اگر يارى رسانى از آسمان را از ما بازداشته اى، آن را در چيزى كه براى ما بهتر است، قرار ده و انتقام ما را از اين ستم گران بگير.34
در خبر ديگرى كه عمّار دُهْنى از امام باقر(عليه السلام) نقل كرده، آمده است كه چون پسر حسين(عليه السلام) در دامانش هدف تير قرار گرفت، گفت: خدايا خود بين ما و قومى كه ما را دعوت كردند، تا يارى مان كنند، اما ما را كشتند، حكم كن.35
بلعمى هم مى نگارد:
و حسين(عليه السلام) را پسرى بود يك ساله شيرخواره، نامش عبدالله، آواز از او بشنيد، دلش بسوخت و او را بخواست و در كنار نهاد و همى گريست، و مردى ازبنى اسد، تيرى بينداخت و به گوش آن كودك فرو شد و همان گاه بمرد. حسين آن كودك از كنار بنهاد و گفت: انّا لله و انّا اليه راجعون. يا ربّ، مرا بدين مصيبت ها شكيبايى ده.36
شيخ مفيد و به پيروى او طبرسى، مى نويسند: سپس حسين(عليه السلام) جلوى خيمه نشست و پسرش عبدالله بن حسين كه طفلى بيش نبود نزدش آورده شد، پس او را در دامانش نشانيد. آن گاه مردى از بنى اسد تيرى به سوى عبدالله انداخت و او را كشت، پس حسين(عليه السلام) خون اين طفل را گرفت و چون دستش پر شد، بر زمين ريخت و گفت: پروردگارا، اگر يارى رسانى از آسمان را از ما بازداشته اى، آن را در چيزى كه براى ما بهتر است، قرار ده و انتقام ما را از اين قوم ستم گر بگير، سپس او را برداشت و كنار شهداى ديگر اهل بيت(عليهم السلام) قرار داد.37
ابوالفرج اصفهانى (م 356 ق) و ابن شهرآشوب نوشته اند كه حسين(عليه السلام)خون هاى گلوى اين كودك را گرفته و به سوى آسمان (نه به زمين) پرتاب مى كرد و چيزى از آن بازنگشت و گفت: خدايا (كشتن) اين طفل نزد تو آسان تر از (كشتن) ناقه صالح (پيامبر(صلى الله عليه وآله)) نيست.38
اما ابن اعثم، خوارزمى و طبرسى در اين باره مى نويسند: چون تمام ياران و خويشان حسين(عليه السلام) شهيد شدند، امام حسين(عليه السلام) تنها ماند و با او جز دو نفر باقى نماند، يكى فرزندش على زين العابدين(عليه السلام) و ديگرى پسرى شيرخوار كه نامش عبدالله39 (يا على)40 بود. پس حسين(عليه السلام)(براى وداع با اهل بيت خود) به درِ خيمه آمد و فرمود: آن طفل را بياوريد تا با او وداع كنم، پس كودك را به وى دادند. امام(عليه السلام)او را مى بوسيد و مى فرمود : اى پسركم، واى بر اين مردم اگر دشمن آنان جدّت محمد(صلى الله عليه وآله) باشد. پس در همان حال كه كودك در دامان حضرت بود، حرملة بن كاهل اسدى41 تيرى به آن كودك زد و او را در دامن پدر به شهادت رساند. حسين(عليه السلام)با دست خود خون ها را گرفت تا دستش پر شد و سپس به طرف آسمان پاشيد و گفت: بارالها! اگر امروز فتح و نصرت خويش را از ما بازداشته اى، آن را در چيزى كه براى ما بهتر است، قرار ده.42 آن گاه حسين(عليه السلام)از اسب فرود آمد و با غلاف شمشير خود، قبرى براى او حفر كرده و پيكر خون آلود او را در پارچه اى پيچيده و بر او نماز خواند43 و او را دفن كرد.44 البته چنان كه گذشت برخى نوشته اند كه حسين(عليه السلام) بدن اين طفل را آورد و كنار بدن ديگر شهدا قرار داد.45
سيد ابن طاووس در اين باره مى نويسد: چون حسين(عليه السلام) مرگ جوانان و ياران و عزيزان خود را ديد، تصميم گرفت تا قوم (سپاه دشمن) را با خون خويش ملاقات كند از اين رو فرياد زد: آيا حمايت كننده اى هست كه از حرم رسول خدا حمايت كند؟ آيا يگانه پرستى هست كه در باره ما از خدا بترسد؟ آيا فرياد رسى هست كه اميد به فرياد رسى ما داشته باشد؟ آيا يارى كننده اى هست كه در يارى ما به آن چه نزد خداست، اميدوار باشد؟ در اين هنگام صداى زنان به فرياد بلند شد، حسين(عليه السلام)به درِ خيمه آمد و به زينب(عليها السلام) فرمود: فرزند كوچكم را به من بده تا با او وداع كنم. پس او را گرفت و خواست او را ببوسد كه حرملة بن كاهل تيرى به سوى اين كودك زد. تير در گلوى كودك نشست و او را كشت. حسين(عليه السلام) به زينب(عليها السلام) فرمود: اين كودك را بگير. سپس خون اين كودك را با دو دستش گرفت تا پر شد و به سوى آسمان پاشيد و فرمود: آن چه براى من پيش آمده است، آسان است، چون خدا آن را مى بيند. امام باقر(عليه السلام) فرمود: حتى يك قطره از آن بر زمين نيفتاد.46
سبط ابن جوزى به نقل از هشام بن محمد كلبى (شاگرد ابومخنف و راوى مقتل وى) در اين باره، گزارش ديگرى نقل كرده كه قابل توجّه است: حسين(عليه السلام) متوجّه كودكى شد كه از تشنگى مى گريست، حضرت او را {در برابر سپاه }روى دست، بلند كرد و فرمود: اى قوم، اگر بر من رحم نمى كنيد، بر اين طفل رحم كنيد،47 پس مردى از لشكر عمر سعد تيرى به سوى اين كودك انداخت و او را كشت. پس حسين(عليه السلام) گريه كرد و گفت: خدايا، بين ما و قومى كه ما را دعوت كردند تا يارى مان كنند، اما ما را كشتند، حكم كن. آن گاه ندايى از آسمان بلند شد كه اى حسين، او را رها كن، چرا كه براى او شير دهنده اى در بهشت است.48
در برخى منابع آمده است كه امام(عليه السلام) پس از شهادت طفل شيرخوار، ايستاد و فرمود:
1. اين قوم كافر شدند و از دير باز از (ايمان به) پاداش خدا، پروردگار جن و انس، رو برتافتند.
2. در گذشته، على و فرزندش، حسنِ نيك سيرت را كه از سوى پدر و مادر نسبتى با كرامت دارد كشتند،
3. به سبب كينه اى كه از خاندان پيامبر(صلى الله عليه وآله) به دل داشتند، گفتند: اينك گرد هم آييد تا همگى حسين را بكشيم.
4. آه از دست مردم فرومايه كه جماعت را براى {كشتن ساكنان }دو حرم (مكه و مدينه) گرد آوردند.
5. سپس رفتند و يكديگر را سفارش كردند كه به سبب خشنودى ملحدان، مرا نابود كنند.
6. در ريختن خون من براى عبيدالله، زاده كافران، از خدا نترسيدند.
7. و پسر سعد و سپاهيانش با زور، باران تير را بر سر من ريختند.
8. از من هيچ گناهى پيش از آن سرنزده بود، جز اين كه به نور دو ستاره افتخار مى كردم.
9. (يعنى) به على نيكوخصال پس از پيامبر و پيامبرى كه پدر و مادرش از قريش بودند.
10. پدر و مادرم هر دو از برگزيدگان خدا بودند، بنابراين من فرزند دو برگزيده هستم.
11. نقره اى كه از طلا برآمده، پس من آن نقره و زاده دو طلا هستم.
12. در مردم كيست كه جدّى مانند جدّ من يا پدرى چون پدرم داشته باشد؟ پس من فرزند دو ماه هستم.
13. فاطمه زهرا(عليها السلام) مادر من است و پدرم درهم كوبنده كفر در بدر و حنين است.
14. دست گيره دين ، على مرتضى، نابودكننده سپاه {كفر }و كسى كه به دو قبله نماز گزارده است؛
15. جنگ او در روز احد، سينه ها را با پراكنده ساختن دو سپاه {كفر و شرك } از كينه شفا بخشيد.
16. سپس در روز احزاب و فتح مكه، اعضاى دو سپاه انبوه {كفر و شرك} نابود شدند.
17. امّت بد ، در راه خدا با هر دو عترت چه كردند.
18. عترتِ مصطفاى نيك و پرهيزكار و على، آقا و سرور، در روز دو سپاه بزرگ،
19. او در جوانى خداوند را مى پرستيد، در حالى كه قريش دو بت (لات و عزّى)را مى پرستيد؛
20. او از {پرستش }دو بت بى زارى جسته و هرگز حتى يك چشم به هم زدن، همراه قريش بر آن ها سجده نكرد.
21. هنگامى كه قهرمانان در جنگ هاى بدر، تبوك و حنين {در برابرش }نمايان شدند، او آنان را نابود كرد.49

آيا على اصغر غير از عبدالله شيرخوار است؟
محقق شهيد قاضى طباطبايى با ملاحظه گزارش هاى مختلف تاريخى در باره چگونگى شهادت طفل شيرخوار، به اين نتيجه رسيده است كه امام حسين(عليه السلام) سه طفل خردسال داشته است: يكى، نوزادى كه در روز عاشورا به دنيا آمده و يعقوبى از آن خبر داده است، ديگرى عبدالله كه شش ماهه و شيرخوار بوده و سومى على اصغر كه شش سال داشته است. اما مورخان در ضبط و ثبت گزارش شهادت اين سه نفر، دقت لازم را نكرده و جريان شهادت هر يك را با ديگرى خلط كرده و هر يك را به جاى ديگرى نوشته و به مرور زمان، اين سه كودك، يك نفر به حساب آمده اند كه منابع كهن او را عبدالله رضيع و منابع متأخر، او را على خوانده اند. وى در ادامه نوشتار خود قراين و شواهدى براى مدعاى خود مى آورد كه به اختصار و اضافاتى چنين است:
1. شهادت عبدالله رضيع اين گونه است كه امام براى وداع اين طفل، جلوى خيمه آمده و بر زمين نشسته و طفل شيرخوار را در آغوش مى گيرد و آن طفل در دامان امام(عليه السلام) هدف تير قرار گرفته، شهيد مى شود. اين امر، حاكى از آن است كه عبدالله غير از على اصغر بوده است، زيرا شهادت على در حالى رخ داد كه امام(عليه السلام)سوار بر اسب بود و در ميدان جنگ مقابل لشكر دشمن ايستاده بود و بنابر گزارش سبط بن جوزى، از آنان براى اين كودك تشنه، آب طلب كرد، اما چون آن طفل، هدف تير قرار گرفته و شهيد شد، حضرت از اسب پياده شده و ... .
2. در جريان شهادت على اصغر، حضرت بر او نماز مى گذارد كه طبق نظر فقها، خواندن نماز ميت بر كم تر از شش سال واجب نيست و استحباب آن نيز معلوم نيست و بنابر تحقيق، مورد اشكال است، در حالى كه در جريان شهادت عبدالله، چنين اتفاقى رخ نداده است. از اين رو نماز خواندن امام(عليه السلام) بر طفلى كه دست كم شش سال دارد با شيرخواره بودن طفل، سازگارى ندارد و نمى شود اين دو نفر، يك نفر باشند.
3. پس از شهادت طفل شيرخوار، امام(عليه السلام) او را كنار شهداى ديگر قرار مى دهد، در حالى كه در باره على اصغر نقل شده است كه حضرت پس از خواندن نماز بر او، او را دفن كرد. پس معلوم مى شود كه عبداللّه رضيع غير از على اصغر بوده كه دست كم شش سال داشته است.
4 سبط بن جوزى درباره همين طفل شش ساله نوشته است كه چون از تشنگى گريه مى كرد، امام(عليه السلام) او را در برابر لشكر عمر سعد قرار داد و از آنان براى او آب طلب كرد، اما در باره طفل شيرخوار چنين گزارشى نشده و تنها جريان وداع آن حضرت با آن طفل، آن هم جلوى خيمه گاه (نه در ميدان نبرد) گزارش شده است.50

نقد و بررسى
اگرچه قراين و شواهدى كه محقق قاضى طباطبايى براى اثبات مدعاى خود آورده در ابتدا و ظاهر امر، درخور توجه است و حتى چنان كه گذشت گزارش طبرى امامى و ابن خشاب در باره تعداد فرزندان امام(عليه السلام) حاكى از اين بود كه عبدالله غير از على اصغر است، اما با اندكى تأمّل و دقّت، اين پرسش مطرح مى شود كه اگر على اصغر غير از عبدالله رضيع بوده است، چرا منابع متقدم سخنى از او به ميان نياورده اند و افرادى همانند ابومخنف كه معتبرترين گزارش هاى تاريخ عاشورا را با يك يا دو واسطه بيان كرده و شيخ مفيد نيز اين گزارش ها را پذيرفته است، نامى از على اصغر نبرده اند و تنها از قرن چهارم به بعد چنين مطلبى آن هم به اجمال، مطرح شده است؟ چرا وجود كودكى شش ساله كه امام(عليه السلام)بر او نماز خوانده است، تنها در گزارش ابن اعثم كه كتاب خود را بيش از دو قرن و نيم بعد از حادثه عاشورا نگاشته است و اين خبر را بدون ذكر سند نقل كرده، منعكس شده و در منابع متقدم، از او با نام «على» و چگونگى شهادتش، يادى نشده است؟
اما درباره اختلاف روايات كيفيت شهادت طفل شيرخوار كه اين محقق به آن استدلال كرده، بايد گفت كه برخى منابع، كيفيت شهادت او را به گونه اى نوشته اند كه هم با گزارش ابومخنف و شيخ مفيد و هم با نقل ابن اعثم و خوارزمى، هم سو و موافق است، چنان كه طبرسى (م 560 ق)، هم آمدن امام حسين(عليه السلام) را به درِ خيمه گاه نوشته و هم اين كه حضرت بر اسب سوار بوده و پس از شهادت طفل شيرخوار از اسب پياده شده و پس از حفر قبر، او را دفن كرده است. البته او چون بر اين باور بوده كه اين طفل، شيرخوار بوده، در گزارش خود سخنى از نماز خواندن امام(عليه السلام)بر اين طفل به ميان نياورده است.51 همين طور اگر آغاز گزارش سبط بن جوزى به ادعاى اين محقق، حاكى از شش ساله بودن اين كودك باشد، اما پايان گزارش وى، يعنى بلند شدن نداى آسمانى كه حسين اين طفل را رها كن كه براى او شيردهنده اى در بهشت است، شيرخواره بودن طفل را اثبات مى كند. به تعبير ديگر، در گزارش ياد شده، هم از به ميدان آوردن و در برابر لشكر قرار دادن اين طفل توسط امام(عليه السلام) سخن به ميان آمده است و هم از شيرخواره بودن اين طفل، بنابراين، از اختلاف برخى گزارش ها در باره چگونگى شهادت طفل شيرخوار، به سهولت نمى توان ادعا كرد كه عبدالله و على اصغر دو نفر بودند كه اولى شيرخوار و دومى، كودكى دست كم شش ساله بوده است.52
نكته ديگرى كه بايد به آن توجه داشت آن است كه بسيارى از مورخان متقدّم و متأخّر، از امام سجّاد(عليه السلام) با نام «على اصغر» ياد كرده اند53 كه اين نكته، حاكى از آن است كه از ديدگاه آنان، «اصغر» صفت براى امام زين العابدين(عليه السلام) (نه براى طفل شيرخوار) بوده است، چنان كه برخى ديگر، بر على اكبر (جوان شهيد شده) على اصغر اطلاق كرده اند،54 حتى به تصريح مُحَلّى، عقيقى55 و بسيارى از طالبى ها، به امام سجاد(عليه السلام)، على اكبر و به على اكبر شهيد، على اصغر گويند و بسيارى از اهل نسب، از جمله كلبى و مصعب زبيرى، امام سجّاد(عليه السلام) را على اصغر، و على اكبر شهيد را على اكبر خوانند.56 بنابراين، هيچ يك از اين دو گروه ياد شده، طفل شيرخوار را على اصغر ندانسته اند.افزون براين، مورخان، تعبير «اصغر» را به عنوان لقب، در مقابل على اكبر، براى توصيف سن امام على بن الحسين(عليه السلام)به كار برده اند، چنان كه ابوحنيفه دينورى مى نويسد: يكى از نجات يافتگان على اصغر بود كه بالغ شده بود.57

نتيجه
آن چه مى توان در اين باره با اطمينان گفت، آن است كه در كربلا، كودك و طفلى از حضرت شهيد شده است كه منابع دسته اول او را «عبدالله» خوانند. در اين ميان، فضيل بن زبير و يعقوبى بر اين باورند كه او در همان روز عاشورا به دنيا آمده و به گفته ابن زبير، نامش عبدالله بوده است، اما در گزارش ابومخنف كه طبرى، ابوالفرج اصفهانى و شيخ مفيد و برخى ديگر، آن را آورده اند، سخنى از تولّد او در روز عاشورا به ميان نيامده است. با آن كه سخن امام حسين(عليه السلام) درباره شهادت اين طفل، در گزارش ابوالفرج اصفهانى و ابن شهرآشوب با گزارش يعقوبى مشابهت دارد، اما چنان كه گذشت هيچ كدام از دو منبع ياد شده نگفته اند كه تولد طفل شيرخوار، روز عاشورا بوده است. بنابراين، تنها از قرن چهارم به بعد، برخى منابع، از او با نام على ياد كرده اند و با توجه به نماز خواندن امام(عليه السلام)بر او (كه در برخى منابع اين دسته آمده)، چنين برداشت شده كه وى دست كم شش سال داشته است.
========================
غنچه‌ی خونین کربلا :

چکیده:
یکی از کسانی که در رکاب حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام به شهادت رسیدند و سند مظلومیت حضرت می‌باشند و به مقامی رسیده‌اند که لقب باب الحوائج را به ایشان داده‌اند شش ماهه‌ی امام حسین، حضرت علی اصغر می‌باشد همان کسی که موقع رجعت و در قیامت از خون او سئوال می‌شود که به چه گناهی او را کشتید. و این مقاله پیرامون فضائل و منقب و سیری کوتاه در زندگانی حضرت علی اصغر علیه‌السلام می‌باشد.
واژگان کلیدی: حضرت علی اصغر علیه‌السلام، ذبح، شهادت، امام حسین علیه‌السلام، امام زمان علیه‌السلام، رجعت، و ...

مقدمه:
سخن پیرامون شخصیت والا گهر سرور دل امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام و میوه‌ی دل فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها و قرار قلب سید الشهداء علیه‌السلام، باب‌الحوائج حضرت علی اصغر علیه‌السلام است. شش ماهه‌ای که با سه شعبه «پیمان شکافتن» و با حنجر «پیمان شکفته شدن» بسته بود، تا گم شدگان وادی تردید را به بوستان یقین رهنما شود و با نوای رحمانی خویش، سروش شفاعت را بر عاصیان امت زمزمه نماید.
مقاله‌ای که پیش رو دارید بیانگر گوشه‌ای از دریای بیکران فضایل آن غنچه‌ی خونین است که به ارادتمندان حضرتش تقدیم می‌گردد.
امید است خداوند متعال دست نیاز ما را از خوان احسانش کوتاه ننموده و قلوب ما را به جذبه‌های عنایتش مرهون فرماید چرا که:
با جسم کوچک آمده، اما بزرگی‌ها کند
با دست‌های کوچکش، عقده‌ها را واکند.
با یک نگاه مرحمت، او قطره را دریا کند
صدها هزاران مرده را، با یک نظر احیاء کند.
حضرت علی اصغر علیه‌السلام، سند مظلومیت و شجاعت سیدالشهداست.
حضرت علی اصغر علیه‌السلام، غنچه‌ی پرپر کربلاست.
حضرت علی اصغر علیه‌السلام، جگر گوشه‌ی امام حسین علیه‌السلام و مادرش رباب است.
حضرت علی اصغر علیه‌السلام، نسبت به سن شریفش پیرترین جوان کربلاست.
حضرت علی اصغر علیه‌السلام، به باب‌الحوائج مشهور گشته و دردها را دوا می‌کند. حضرت علی اصغر علیه‌السلام، طفل با وفا و آخرین جانباز در کربلا است.

تولد حضرت علی اصغر علیه‌السلام.
آقای علی‌اکبر تبریزی - ساکن تهران که مورد اعتماد است - نقل می‌کرد که در یکی از سفرهای خود به مشهد مقدس در حرم مولا علی بن موسی‌الرضا علیه‌السلام صحن پایین پا، با تعدادی از رفقا نشسته بودیم، من از حضرت رضا علیه‌السلام درخواست نمودم که چیزی به من بدهند که تا به حال به احدی عطا نکرده‌اند، و خیر آن به همه برسد. رفقایم خندیدند و گفتند: ادعای بزرگی کرده‌ای. گفتم: أولاً؛ چیز بدی نخواسته‌ام ثانیاً: چیزی خواستم که خیرش به همه برسد.
شروع به توسل نمودیم در این حال سید جلیل‌القدر و بسیار زیبا و نورانی تشریف آوردند و به آرامی پیش من نشستند، مرا به اسم صدا زدند و فرمودند: علی‌اکبر، شب نهم ماه رجب که تولد حضرت علی‌اصغر علیه‌السلام است جشن بگیر که خیرش به همه می‌رسد، و هیچ‌کس از این قضیه خبر ندارد؛ و آنچنان در من تصرف کرده بود که غافل بودم، اسم مرا از کجا می‌دانند، و از کجا درخواست مرا خبر دادند، بعد از چند لحظه تشریف بردند، آن وقت من به خود آمدم که این آقا که بود؟ اسم مرا از کجا می‌دانست! حاجت مرا خبر داد. به رفقا گفتم: آقا جواب مرا دادند؛ و شروع به گریه کردم و از خود بیخود شدم و حال عجبی به من دست داده بود.
چون شب تولد آن شاهزاده فرا رسید، مجلس جشنی در منزل گرفتم. همان شب همسرم حضرت زهرا علیها السلام را در خواب دید که گویا از ایشان تشکر کرده و فرمودند:
دل شکسته‌تر از من در آن زمانه نبود
در این زمان دل فرزند من (مهدی) شکسته‌تر است
و فرمودند: این جمله را قاب بگیرید. (1)

نام حضرت علی اصغر علیه‌السلام در کتب تاریخی
آنچه که در میان مورخین اسلامی شهرت یافته، این است که نام آن طفل شیرخوار که در کربلا به شهادت رسید، علی اصغر علیه‌السلام می‌باشد.
ابن شهر آشوب و دیگران نام بزرگوارش را علی اصغر نوشته‌اند و نام دیگر وی «عبدالله» است که در بعضی کتب و عبارت‌ها، از جمله در زیارت ناحیه‌ی مقدسه آمده است:
«السَّلَامُ عَلَی عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحُسَیْنِ، الطِّفْلِ الرَّضِیعِ وَ الْمَرْمِیِّ الصَّرِیعِ، الْمُتَشَحِّطِ دَماً، الْمُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّمَاءِ، الْمَذْبُوحِ بِالسَّهْمِ فِی حَجْرِ أَبِیهِ، لَعَنَ اللَّهُ رَامِیَهُ حَرْمَلَةَ بْنَ کَاهِلٍ الْأَسَدِیَّ وَ ذَوِیهِ.» سلام بر عبدالله فرزند امام حسین علیه‌السلام، طفل شیرخواری که نشان تیری قرار گر


کد امنیتی رفرش

اطلاعات
آمار کاربران

افراد آنلاین : 8

اعضای آنلاین : 0

تعداد اعضا : 0


عضو شوید
ارسال کلمه عبور

آمـار بـازدیـد سـایـت


  • بـازدیـد امـروز : 447 نـفـر

  • بـاردیـد دیـروز : 451 نـفـر

  • بـازدیـد هـفـتـه : 3,434 نـفـر

  • بـازدیـد مـاه : 12,271 نـفـر

  • بـازدیـد سـال : 103,025 نفر

  • بازدید کلی : 1,322,473 نفر

  • کـل مـطـالـب سـایـت : 386

  • کـل نـظـرات : 253

  • تـاریـخ : یکشنبه 30 اردیبهشت 1403

  • آی پی شما : 18.219.224.139

  • مرورگر شما : Safari 5.1

  • سیستم عامل :


  • لینک دوستان
    ارسال لینک

    امکانات
    تماس با مدیر

    ساخت کد آهنگ آنلاین | دانلود آهنگ

    لیست صفحات

    آرشیو مطالب

    عضویت سریع
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد

    صفحه اصلي | تالار گفتمان | ثبت نام در انجمن | تماس با ما
    شهدای شهرستان گتوند ترکالکی و حومه امتداد

    Design: Themes.rozblog.com

    تمامی حقوق مطالب، تصاویر و طرح قالب برای شهدای شهرستان گتوند ترکالکی و حومه امتداد محفوظ است، نقل و استفاده از آنها در سایت ها و نشریات تنها با ذکر منبع مجاز میباشد

    Powered By rozblog and Hosted By Rozblog.com